جدول جو
جدول جو

معنی علی مجوسی - جستجوی لغت در جدول جو

علی مجوسی
(عَ یِ مَ)
ابن عباس مجوسی. مشهوربه ابن مجوس. طبیب و از اهالی اهواز بود. وی نزد ابوماهر موسی بن سیار تحصیل کرد. و برای عضدالدولۀ دیلمی کتابی در درمان بیماریها به وسیلۀ ادویۀ مفرد نگاشت. و کتابی نیز به نام کامل الصناعه الطبیه در علم طب تألیف کرد که مشهور به ملکی شد و آن در دو مجلدبزرگ است. (از معجم المؤلفین). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: الوافی صفدی ج 12ص 85. فهرس المؤلفین بالظاهریه. عیون الانباء ابن ابی اصیبعه ج 1 ص 236. تاریخ الحکماء قفطی ص 232. کشف الظنون ص 1380. فهرس الطب المکتبه البلدیه ص 35. کتب خانه عاشرافندی ص 47. و نیز رجوع به ابن المجوس شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ)
مقری و تجویددان قرن سیزدهم هجری بود و در نظم سخن نیز دست داشت. او را منظومه ای است در مخارج حروف. (از معجم المؤلفین بنقل از فهرست الخدیویه ج 7 ص 482)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مَ دِ)
ابن محمد بن خلیل بن محمد بن محمد بن ابراهیم بن موسی حنفی. مشهور به ابن غانم مقدسی و ملقب به نورالدین. رجوع به ابن غانم (نورالدین علی بن...) و نیز به علی (ابن محمدبن...) شود
ابن احمد بن عبدالواحد مقدسی حنبلی. مشهور به ابن بخاری و ملقب به فخرالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی بخاری شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مَرْ وَ)
ابن عبدالله بن مبارک مروزی. مکنی به ابوالحسن. صوفی و شاعر بود و در سال 519 هجری قمری درگذشت. او را قصیده ای است در ظاء و شرح آن. (از معجم المؤلفین از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1343 و هدیه العارفین ج 1 ص 696)
ابن حسین مروزی حنفی. ملقب به علاءالدین. فقیه متوفی در سال 452 هجری قمری او راست: الجامع فی الفقه. (از هدیه العارفین ج 1 ص 689)
لغت نامه دهخدا
(عَیِ مَ)
ابن محمد بن علی بن محمد مجروتی. مکنی به ابوالحسن. وی از مردم مغرب بود و در سال 1003 هجری قمری درگذشت. سلطان منصور او را با هدایایی به همراهی محمدعلی فشتالی کاتب به نزد ملک ترک فرستاد. و وی کتابی درباره این مسافرتش بنام ’النفحه المسکیه فی السفره الترکیه’ نگاشته است. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عَ)
ابن خضر بن احمد عمروسی مالکی فقیه و متکلم متوفی در سال 1173 هجری قمری وی مدتی در جامعازهر تدریس کرد. او راست: 1- حاشیه بر اتحاف المرید فی شرح جوهرهالتوحید. 2- شرح مختصر خلیل، در فروع فقه مالکی در دو مجلد. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 86)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مَ)
ابن محمد بن محمد بن محمد بن خلف بن جبریل منوفی مصری شاذلی. ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالحسن. وی فقیه و محدث و نحوی و لغوی بود و درسوم ماه رمضان سال 857 هجری قمری در قاهره متولد شد ودر چهارم صفر سال 939 هجری قمری در همین شهر درگذشت. او راست: 1- تحفهالمصلی و شرح آن، در فقه. 2- شرح آجرومیه، در نحو. 3- شرح رسالۀ ابی زید قیروانی، در فقه. 4- دو شرح بر جامع صحیح بخاری. 5- شفاءالعلیل فی لغات خلیل. 6- عمدهالسالک علی مذهب مالک و مختصر آن. (از معجم المؤلفین از فهرس مخطوطات النحو بالظاهریه و نیل الابتهاج تنبکتی ص 212 و ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 557 و ج 2 ص 514 و الاعلام زرکلی ج 5 ص 164)
ابن احمد بن محمد بن احمد بن عبدالقادر بن عثمان منوفی جنوفی. در سال 823هجری قمری در جنوف متولد شد و در 889 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- تلخیص بدایهالهدایۀ غزالی. 2- تلخیص شرح تعرف علاء قونوی، در تصوف. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن نعمان بن محمود آلوسی بغدادی، ملقّب به علاءالدین. مورخ و نحوی شاعر است که در شعبان سال 1277 هجری قمری متولد شد و از مدرسه قضات در قسطنطنیه فارغ التحصیل گشت. و در برخی از شهرها امر قضاء را عهده دار شد و در سال 1340 هجری قمری در بغداد درگذشت. او راست: 1- الدر المنثور فی رجال القرن الثانی عشر و الثالث عشر، که کامل نیست. 2- نظم آجرومیه، در نحو. و نیز او را اشعاری است. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 254 از اعلام العراق اثری ص 71 و معجم المطبوعات سرکیس ص 6 و ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 542)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن حسین جوری (یا حوری) ، مکنّی به ابوالحسن. او راست: المرشد، در ده مجلد که در آن مختصر مزنی و ابن الرفعه را جمع کرده است. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1654)
لغت نامه دهخدا
(عَیِ)
ابن عبدالله بن سنان طوسی تیمی. مکنی به ابوالحسن. از بزرگان علمای کوفه. رجوع به طوسی (ابوالحسن علی...) و معجم الادباء چ مارگلیوث ج 5 ص 229 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن محمد بن رضا بن محمد بن حمزۀ حسینی موسوی طوسی. مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن دفترخوان. ادیب و شاعر بود و در چهارم صفر سال 589 هجری قمری در حماه متولد شد و سپس به اربل در بغداد سفر کرد و در چهارم ربیعالاّخر سال 655 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- الطلایع. 2- کتاب شاهنار، که سوءالات و جوابهایی است به نظم بین دو حکم الهی و طبیعی. 3- مبارز الاقران فی تخمیس المعلقات، در مدح اهل بیت. 4- المجلی. 5- ناصرالحق. (از معجم المؤلفین از الوافی صفدی ج 12 ص 165 والنجوم الزاهرۀ ابن تغری بردی ج 7 ص 57 و اعیان الشیعۀ عاملی ج 42 ص 26)
ابن اسحاق طوسی. وی پدر خواجه نظام الملک و از عمال دیوان سلجوقیان بود و به سخاوت و کرم و مروت شهرت داشت. اما صاحب جامعالتواریخ جلالی گوید که پدر خواجه نظام الملک ’محمد’ نام داشت. (از حبیب السیرچ خیام ج 2 ص 494) (دستورالوزراء خوندمیر ص 150)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن محمد (فتحا) سوسی سملالی. مکنی به ابوالحسن. متوفی درسال 1328 هجری قمری او راست: طوالع الحسن و اتباع السنن بظهور رایه سیدنا و امیرنا مولانا الحسن. (از معجم المؤلفین از دلیل مؤرخ المغرب ابن سوده ص 182)
مکنی به ابوالحسن. مورخ بود و در سال 1364 هجری قمری درگذشت. او راست: أخبار الحاج حسن الاضرانی. (از معجم المؤلفین از دلیل مورخ المغرب ابن سوده ص 210)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مَ)
ابن اسماعیل اندلسی مرسی ضریر. مشهور به ابن سیده و مکنی به ابوالحسن. رجوع به ابن سیده و علی (ابن سیده...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مَ)
ابن عبدالعالی بن عبدالباقی بن ابراهیم بن علی بن عبدالعالی عاملی میسی. ادیب و شاعر و نحوی بود. او راست: شرح اجرومیه، که در سال 1020 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. میسی منسوب است به ’میس’ که از بلاد جبل عامل است. (از اعیان الشیعه ج 41 ص 294)
ابن عبدالعالی میسی. ملقب به زین الدین و مکنی به ابوالقاسم و مشهور به ابن مفلح. وی از فقیهان قرن 10 هجری قمری بود و در سال 938 هجری قمری درگذشت. از جمله شاگردان او شهید ثانی بوده است. (از مصنفی علم الرجال آقابزرگ طهرانی)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ)
ابن زید بن محمد بن حسین بن سلیمان بن ایوب انصاری اوسی خزیمی بیهقی شافعی، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی بیهقی و ظهیرالدین (ابوالحسن علی بن...) شود
لغت نامه دهخدا